از نظر فروید شباهت زیادی میان فعالیت مردم دیندار و رفتارهای بیماران روان رنجور وجود دارد. هر دو دسته تاکید دارند کارها را به صورت آیینی انجام دهند و در هردو آیین با سرکوبی غرایز اساسی همراه است. فروید دینداری را بر پایه عقده ادیپ و دین ورزی را بر مبنای اندیشه پدر- خدا قرار می دهد.
فروید خود را یهودی رها شده، شکاک و کاملا بی دین می دانست. او از باورهای کاتولیک ها تنفر داشت و دشمن واقعی را دین و کلیسای کاتولیک می دانست. فروید از اعمال دینی یهود نیز تنفر داشت و پس از ازدواج نیز همسر و فرزندانش را از آموزه های دینی یهود بازداشت. او دین را زائد و برخاسته از ذهن کودکانه بشر می دانست و معتقد بود با رشد علمی انسان، بندهای توهم از پایش باز می شود. روش فروید روان تحلیل گری یعنی کاوش در لایه های پنهان روان یا ناخودآگاه بود. مهم ترین اندیشه فروید که در همه حوزه های علمی او به ویژه دین تاثیر گذاشته، عقده ادیپ است. "عقده ی ادیپ بدین معناست که کودک به دلیل عشق به پدر یا مادر (جنس مخالف) با پدر یا مادر (جنس موافق) خود به شدت به رقابت میپردازد.
مفهوم خدا در اندیشه فروید
فروید، باور به خدا را به عنوان پایه بیشتر ادیان، امرى توهّمى مىداند. او معتقد است خدا، همان مفهوم پدر است که در ذهن آدمى تعالى یافته و بر اثر یادآورى ناتوانى دوران کودکى و توجه به نیازهاى همیشگى خود، بدان روى آورده است. او دین و دیندارى را در ردیف رفتارهاى روان رنجورانه، همچون وسواس به شمار مىآورد و بر آن است که با افزایش افقهاى علمى در زندگى انسان، سرانجام دین از صحنه حیات آدمى زدوده خواهد شد. از نظر فروید شباهت زیادی میان فعالیت مردم دیندار و رفتارهای بیماران روان رنجور وجود دارد. هر دو دسته تاکید دارند کارها را به صورت الگووار و آیینی انجام دهند.
در نقد نگاه فروید به دین، باید گفت:
1. فروید، بىدینى تمامعیار و بلکه ضد دین بود. بنابراین، نمىتوان گفت که او توانسته است بدون سوگیرى درباره دین اظهار نظر کند.
2. جهانبینى فروید درباره جهان هستى، مادىگرایى صرف است. این جهانبینى، با نظر اکثریت مردم و دانشمندان که به هستى برترى و متعالی یعنی خداوند معتقدند، در تعارض است.
3. برداشت فروید از خود» و نیز نسبت دادن آن به حیطه دین و دیندارى علمی نیست و برداشتهاى فروید که برپایه داستانپردازىهاى غیرعلمى است، هیچ سند قابل اعتمادى ندارد.
4. از زمان نظریهپردازى فروید درباره ماهیت دین و دیندارى در میان مردم، بیش از صد سال مىگذرد. در این مدت، بىگمان شناخت آدمى درباره قواعد حاکم بر جهان فزونى یافته است و به باور برخى اندیشمندان، دستکم فنآورى گامهاى نهایى خود را برمىدارد، ولى برخلاف تصور فروید، نقش دین در معناسازی زندگی انسان مدرن افزایش یافته است.
نتیجه گیری:
با اینکه فروید توانست در زمینه ی روانشناسی، با نبوغ و مطالعات خود راهکارها و پژوهشهای نوینی را پایه ریزی کند، اما نگاه او به دین، نگاهی سطحی و در محدوده ی علم روانشناسی باقی ماند. این در حالیست که شناخت دین خصوصا دین اسلام و آموزه های وحیانی، نیازمند ذهنی است که افق اندیشه هایش فراتر از دنیای ماده و روابط حاکم بر آن باشد.
منبع:
سایت پژوهه، برگرفته از مقالهرویکرد روان شناختی در دین پژوهی».
نظر کودکان ۸ تا ۱۰ ساله درباره دین و خیروشر
دین ,فروید ,روان ,پدر ,های ,نیز ,دین و ,فروید درباره ,می دانست ,و دیندارى ,را به ,تاکید دارند کارها ,دسته تاکید دارند ,فروید شباهت زیادی
درباره این سایت